آقای هابلوت که به OCD متبلا شده است، در دنیایی ترسناک و کاملا خودکار زندگی میکند؛ دنیایی که هابلوت از آن فرار کرده، قایم شده است تا در خانه کار کند. یک روز، او یک سگ رباتی رها شده را زیر نظر میگیرد. خیلی زود متوجه میشود که این سگ در شرایط بدی قرار دارد و تلاش میکند که او را نجات دهد. این سگ آقای هابلوت را خیلی خوشحال میکرد اما طولی نکشید که تا حد زیادی بزرگ شد. همین اتفاق آقای هابلوت را مجبور کرد که با تغییرات جدید و خوشایند آشتی کند و به یک مکان بزرگتر نقل مکان کنند. اما این فقط بخشی از ماجراست؛ زیرا بعد از گذشت مدتی، ماجراها و داستانهای دو شخصیت اصلی داستان آغاز میشود.
منبع: زومجی

